مقابله با احساسات دشوار در نوجوانان

مقابله با احساسات دشوار در نوجوانان
در این پست می‌خوانید:

برخی از احساسات مثبت هستند. به شادی، علاقه، هیجان، قدردانی و عشق فکر کنید. این احساسات مثبت حس خوبی دارند. احساسات منفی مانند غم و اندوه، عصبانیت، تنهایی، حسادت، انتقاد از خود، ترس یا طرد شدن ممکن است دشوار و حتی گاهی دردناک باشند.

این به ویژه زمانی صادق است که ما یک هیجان منفی را اغلب، خیلی شدید احساس می‌کنیم یا بیش از حد طولانی روی آن تمرکز می‌کنیم. احساسات منفی ممکن است دشوار باشد، اما ما می توانیم یاد بگیریم که آنها را مدیریت کنیم. در ادامه 3 مرحله بیان شده که می تواند کمک کننده باشد.

مرحله 1: احساسات را شناسایی کنید

یادگیری درک و شناسایی احساسات خود نیازمند تمرین است. علاوه بر تمرکز بر احساسات خود، بدن خود را نیز بررسی کنید. شاید صورت شما داغ یا عضلات شما منقبض شوند.

  • از احساس خود آگاه باشید. هنگامی که یک احساس منفی مانند عصبانیت دارید، سعی کنید آنچه را که احساس می کنید نام ببرید. این خیلی بهتر از این است که وانمود کنید که اصلاً این احساس را ندارید یا کنترل خود را از دست بدهید. مثلا: “آن پسر در گروه مطالعه من مرا خیلی عصبانی می کند!” “وقتی آن شخص را با شریک سابقم می بینم خیلی حسادت می کنم.” “هر وقت که باید از کنار آن قلدرها رد شوم، احساس ترس می کنم.”
  • بفهمید که چه چیزی باعث این احساس شده است. درک منبع احساسات به شما کمک می‌کند تا بهترین راه‌ها را برای مدیریت آنها بیابید. مثلا: “هر وقت پروژه‌های گروهی انجام می‌دهیم، دوستم راهی پیدا می‌کند تا تمام اعتبار کار دیگران را بپذیرد.” “وقتی می بینم شریک سابقم با دیگران است، به من یادآوری می کند که هنوز نسبت به او احساس دارم.” “با وجود اینکه قلدرها من را انتخاب نمی کنند، من می بینم که آنها با دیگران چه می کنند و این مرا نگران می کند.”
  • سرزنش نکنید. اینکه بتوانید احساسات خود را بشناسید و توضیح دهید به معنای سرزنش کسی یا چیزی برای احساس خود نیست. احساسات شما وجود دارند تا به شما کمک کنند تا آنچه را که در حال وقوع است درک کنید.
  • تمام احساسات طبیعی و قابل درک خود را بپذیرید. خودتان را به خاطر احساساتی که دارید قضاوت نکنید. طبیعی است که آنها را احساس کنیم. پذیرش احساسی که دارید می تواند به شما کمک کند ادامه دهید، پس به خودتان سخت نگیرید.

مرحله 2: اقدام کنید

هنگامی که احساس خود را شناسایی و درک کردید، می توانید تصمیم بگیرید که چگونه باید آنها را ابراز کنید.

گاهی اوقات کافی است فقط احساسات خود را در ذهن خود پردازش کنید، اما گاهی اوقات می خواهید کاری انجام دهید تا احساس بهتری داشته باشید.

  • در مورد بهترین راه برای ابراز احساسات خود فکر کنید. آیا نیاز به مقابله ملایم با شخص دیگری دارید؟ در مورد مسائل با یک دوست صحبت کنید؟ یا این احساس را با دویدن از بین ببرید؟ مثلا: “نشان دادن خشم خود به دوستم چیزی را حل نمی کند، اما باید از قرار گرفتن در موقعیت دیگری که او کنترل پروژه ای را به دست می گیرد، اجتناب کنم.” “سرم را در برابر شریک سابقم بالا می گیرم. سپس چند آهنگ غمگین خواهم گذاشت، گریه خواهم زد و در نهایت درد خود را رها خواهم کرد.” “من به یک مشاور مدرسه می گویم که با قلدرها چه می گذرد.”
  • یاد بگیرید چگونه خلق و خوی خود را تغییر دهید. سعی کنید کارهایی را انجام دهید که شما را خوشحال می کند، حتی اگر تمایلی به آن ندارید. به عنوان مثال، ممکن است پس از جدایی حوصله بیرون رفتن نداشته باشید. اما پیاده روی یا تماشای یک فیلم خنده دار با دوستان می تواند شما را از آن فضای منفی خارج کند.
  • ایجاد احساسات مثبت. تمرکز روی چیزهای خوب در زندگیتان حتی چیزهای کوچک را به یک عادت تبدیل کنید. این می تواند ستایشی باشد که والدینی از شما برای تعمیر وای فای کرده اند یا اینکه سالادی که برای ناهار درست کرده اید چقدر عالی است. توجه به چیزهای خوب حتی زمانی که احساس بدی دارید می تواند به شما کمک کند تعادل عاطفی را از منفی به مثبت تغییر دهید.
  • پشتیبانی پیدا کنید. در مورد احساس خود با والدین، بزرگسالان مورد اعتماد دیگر، یا یک دوست صحبت کنید. این می تواند به شما کمک کند تا احساسات خود را کشف کنید و به شما طرز تفکر جدیدی در مورد مسائل بدهد.
  • ورزش کنید. فعالیت بدنی به مغز کمک می کند مواد شیمیایی طبیعی بسازد که می تواند خلق و خوی شما را تقویت کند. ورزش همچنین می تواند استرس را از بین ببرد و از تمرکز شما بر احساسات منفی جلوگیری کند.

مرحله 3: کمک بگیرید

گاهی اوقات، مهم نیست که چه کاری انجام می دهید، نمی توانید یک احساس سخت را تکان دهید. اگر بیش از چند هفته احساس غم و اندوه یا نگرانی دارید، یا آنقدر ناراحت هستید که فکر می کنید ممکن است به خود یا دیگران صدمه بزنید، ممکن است به کمک بیشتری نیاز داشته باشید.

فوراً با یک بزرگسال مورد اعتماد مانند والدین، مشاور مدرسه، معلم یا مربی صحبت کنید. اگر بزرگسالی ندارید که بتوانید به او مراجعه کنید، با یک خط کمک تماس بگیرید.

افرادی هستند که می توان با آنها صحبت کرد. آنها می توانند گوش دهند و شما را راهنمایی کنند که چگونه می توانید کمک مورد نیاز خود را دریافت کنید.

چرا نوجوانان باید در مورد احساسات خود صحبت کنند؟

صحبت با والدین در مورد افسردگی

دیدگاه‌ها ۰
ارسال دیدگاه جدید