خود محوری در نوجوانان چیست؟
گذار از کودکی به بزرگسالی مملو از تغییرات است. مجموعه ای از دگرگونی های فیزیکی، شناختی، اجتماعی و عاطفی زمانی رخ می دهد که نوجوانان بالغ می شوند و هویت خود را توسعه می دهند.
بزرگی تغییراتی که جوانان تجربه می کنند توجه آنها را می طلبد و افکار آنها را به خود مشغول می کند. این مرحله از رشد، که به عنوان خود محوری نوجوان شناخته می شود، با خودآگاهی اغراق آمیز و ناتوانی در تمایز بین ادراکات خود و ادراکات دیگران مشخص می شود. به عبارت دیگر، دیدگاه نوجوان تنها دیدگاه ممکن است، بقیه همه دروغ هستند.
از آنجایی که نوجوانان بیش از حد بر روی خود متمرکز هستند، احساس می کنند بقیه نیز باید اینطور باشند. خود محوری نوجوانان معمولاً بین سنین 11 تا 16 سالگی رخ می دهد. گرچه کلمه “خود محور” بار معنایی منفی دارد، اما این مرحله بخشی طبیعی از رشد نوجوانان است.
چگونه خود محوری نوجوان بر رفتار آنها تأثیر می گذارد
خود محوری نوجوان با خودآگاهی بیش از حد مشخص می شود. نوجوانان درگیر این هستند که دیگران در مورد آنها چه فکر می کنند. آنها حتی ممکن است پارانوئید شوند و معتقد باشند که دیگران در حال بررسی دقیق هر حرکت آنها هستند. برای برخی از نوجوانان، خود محوری منجر به ناامنی شدید می شود.
نوجوان دائماً احساس بی کفایتی می کند. در سایر نوجوانان، خود محوری به صورت اعتماد به نفس متورم ظاهر می شود. آنها ممکن است متقاعد شوند که همسالانشان از روی حسادت برای خرابکاری آنها نقشه می کشند. یکی دیگر از ویژگی های خود محوری نوجوانان، مشکل در ارزیابی خطر است. نوجوانان با دیدن خود به عنوان مرکز جهان و در نتیجه شکست ناپذیر، مستعد انجام فعالیت های مخاطره آمیز هستند که ممکن است عواقب ناخواسته یا خطرناکی داشته باشد.
نمونه های خود محوری نوجوانان
خود محوری نوجوان در رفتارهای معمولی:
- از ترس تمسخر شدن به خاطر ظاهری نامناسب زمان زیادی را صرف آراستگی میکنند.
- امتناع از رفتن به مدرسه به دلیل داشتن جوش یا نقص دیگر و معتقدند که همه همکلاسی هایشان به آنها خیره خواهند شد.
- بی میلی در به اشتراک گذاری اطلاعات شخصی به دلیل احساس اینکه دائماً توسط دیگران مشاهده می شود و در معرض قضاوت قرار دارند.
- بی احتیاطی در رانندگی، سوء مصرف الکل یا سایر مواد مخدر بدون نگرانی از عواقب آن.
تحقیق در مورد و تاریخچه خود محوری نوجوانان
خود محوری یک مفهوم اصلی در روانشناسی رشد است. در اوایل قرن بیستم، روانشناس سوئیسی، ژان پیاژه، پیشنهاد کرد که کودکان خود محور هستند زیرا توانایی درک دیدگاههای دیگران را ندارند. او همچنین اظهار داشت که کودکان نه تنها مغز کوچکتری نسبت به بزرگسالان دارند، بلکه آنها متفاوت از بزرگسالان فکر می کنند.
پیاژه افزود، همانطور که کودکان بالغ می شوند، چهار مرحله از رشد شناختی را طی می کنند که نحوه یادگیری آنها را شکل می دهد. مرحله نهایی، که تفکر عملیاتی رسمی نامیده می شود، در اوایل نوجوانی، در حدود 12 سالگی آغاز می شود. پیاژه می گوید که عملیات رسمی، نوجوانان را قادر می سازد تا به صورت انتزاعی فکر کنند، فرضیه سازی کنند و از استدلال قیاسی استفاده کنند. در این مرحله از رشد، جوانان می توانند در مورد آنچه دیگران فکر می کنند فکر کنند.
دیوید الکیند، روانشناس کودک آمریکایی، کار پیاژه را گسترش داد. او اصطلاح خود محوری نوجوان را در سال 1967 ابداع کرد. الکیند استدلال کرد که تغییرات فیزیکی که نوجوانان در دوران بلوغ تجربه می کنند، سطح بالایی از جذب خود را ایجاد می کند. الکیند پیشنهاد کرد خودآگاهی که نوجوانان معمولاً نشان میدهند، نتیجه این باور نوجوان است که همه دنیا را آنطور که دارند درک میکنند. از آنجایی که نوجوانان بیش از حد به ظاهر و رفتار خود اهمیت می دهند، معتقدند دیگران نیز باید بیش از حد به ظاهر و رفتار آنها اهمیت دهند. به عقیده الکیند، خود محوری نوجوان به دو پدیده منجر می شود: مخاطب خیالی و افسانه شخصی.
مخاطب خیالی: “همه همیشه من را تماشا می کنند”
مخاطب خیالی حالتی روانشناختی است که در آن افراد این تصور اشتباه را دارند که انبوهی از مردم به شدت به آنها گوش میدهند یا آنها را تماشا میکنند. در حالی که این حالت ممکن است در هر سنی رخ دهد، همه نوجوانان آن را تجربه می کنند. این باور باعث میشود که نوجوانان موقعیتهای خیالی بسازند که در آنها واکنش دیگران را نسبت به خود در موقعیتهای اجتماعی که هنوز رخ نداده است، پیشبینی میکنند. تصور آنها از اینکه دیگران چگونه به آنها پاسخ خواهند داد، مخاطب خیالی را تشکیل می دهد. با این حال، این موقعیتها به ندرت آنطور که نوجوانان تصور میکنند آشکار میشوند. در حقیقت، همه نگاه ها به ندرت به آنها معطوف می شود.
افسانه شخصی: “هیچ کس مرا درک نمی کند، زیرا من شبیه دیگران نیستم”
به گفته الکیند، افسانه شخصی نتیجه مخاطب خیالی است. نوجوانان با دیدن خود به عنوان مرکز توجه، مجموعه پیچیده ای از باورها را در مورد منحصر به فرد بودن شخصی خود می پذیرند. آنها احساس خاصی می کنند، گویی هیچ کس دیگری تا به حال چنین احساسات عمیقی را تجربه نکرده است و بنابراین هرگز نمی تواند احساس آنها را درک کند. این تصور که احساسات آنها منحصر به فرد است به عنوان یک افسانه عمل می کند، داستانی که خودشان تعریف می کنند. این توهم عظمت باعث می شود که نوجوانان باور کنند که قوانینی که در مورد دیگران اعمال می شود در مورد آنها صدق نمی کند. آنها احساس آسیب ناپذیری و فناناپذیری می کنند و بنابراین فاقد کنترل تکانه هستند و درگیر رفتارهای پرخطر بدون ترس از عواقب آن می شوند.
ارتباط بین خود محوری نوجوانان و مسائل مربوط به سلامت روان
خود محوری نوجوانان به خودی خود یک موضوع بهداشت روانی و همچنین یک اختلال عصبی نیست. بلکه یک مرحله رشدی مورد انتظار از زندگی است که در طی آن نوجوانان رابطه خود را با جهان درک می کنند. خود محوری به نوجوانان کمک می کند تا هویت خود را شکل دهند. این فرآیند یک محصول جانبی اجتناب ناپذیر نوجوانی است. ساختارهای روانشناختی مخاطب خیالی و افسانه شخصی معمولاً در اواسط تا اواخر نوجوانی محو میشوند. با گذشت زمان، نوجوانان در ارتباط با همسالان خود و به طور کلی با جهان، خود را با دید واقعی تری می بینند. با این حال، در حالی که آنها آن را تجربه میکنند، انتظار میرود که خود محوری نوجوانان باعث شود که نوجوانان به ظاهر، رفتار توجهجویانه و رفتارهای ریسکپذیر خود مشغول شوند. یا، در تلاش برای ناپدید شدن، ممکن است بیش از حد خجالتی و خصوصی شوند و خودآگاهی شدیدی را تجربه کنند.
خود محوری نوجوان در مقابل خودشیفتگی نوجوان
در حالی که همه نوجوانان خود محوری نوجوانی را تجربه می کنند، اما همه نوجوانان از خودشیفتگی رنج نمی برند. ناتوانی در دیدن دیدگاه دیگران یکی از مشخصه های خود محوری نوجوانان است. با این حال، نوجوانانی که از خودشیفتگی یا اختلال شخصیت خودشیفته رنج می برند، رفتار پیچیده و مشکل زاتری از خود نشان می دهند. خود محوری نوجوان این افسانه شخصی را ایجاد می کند که نوجوان منحصر به فرد و شکست ناپذیر است. اما خودشیفتگی یک عقده برتری ایجاد میکند که باعث میشود مبتلایان در موفقیتهای خود اغراق کنند و آنهایی را که بهعنوان یک تهدید تصور میکنند تحقیر کنند. نوجوانان خودشیفته ممکن است:
- دیدگاه دیگران را ببینند، اما با آن همدلی نکنند.
وقتی کسی چیزها را آنطور که آنها درک می کنند نمی بیند، آشفته یا خشمگین می شوند.
از انجام کار نادرست عذاب وجدان نمی گیرند.
نسبت به کوچکترین انتقادی، واکنش های شدید نشان می دهند.
بیشتر از خودمحوری معمولی به تحسین نیاز دارند.
چه چیزی نوجوانان را در برابر خودشیفتگی آسیب پذیر می کند؟
ویژگیهای خودشیفتگی در نوجوانی رایج است، اما همه نوجوانانی که ویژگیهای خودشیفته را نشان میدهند، خودشیفته نمیشوند. محققان دقیقا نمی دانند چرا برخی از نوجوانان از خودشیفتگی یا اختلال شخصیت خود شیفته رنج می برند.
با این حال، یک مطالعه نشان داد که حمایت بیش از حد والدین، ارزش گذاری بیش از حد با سطوح بالاتر خودشیفتگی در میان جوانان مرتبط است. تحقیقات نشان می دهد که خودشیفتگی در جوانان در حال افزایش است، زیرا توجه و اعتبار مداومی که رسانه های اجتماعی ارائه می دهند، خود محوری را تقویت می کند. مطالعه ای روی نوجوانان در چهار کشور نشان داد که استفاده بیشتر از رسانه های اجتماعی با نرخ بالاتر خودشیفتگی مرتبط است.
تأثیر خود محوری نوجوانان بر والدین
چه یک جوان از خودشیفتگی رنج می برد یا خود محوری نوجوانی را تجربه می کند، تأثیر آن بر خانواده اجتناب ناپذیر است. خود محوری نوجوانان مرحله بسیار دشواری برای والدین است. این مرحله از رشد انسانی با مشاجرات مکرر بین والدین و نوجوانان مشخص می شود. دلیلش این است که نوجوانان نمی دانند که چرا والدینشان نمی توانند چیزها را آنطور که آنها می بینند ببینند.
طغیان های عاطفی رایج هستند، اغلب با چیزی که برای والدین مشکلی به نظر نمی رسد، ایجاد می شوند. نوجوانان می توانند نسبت به والدین مطالبه گر و لجباز و همچنین بیش از حد خجالتی، حساس و خود انتقادگر باشند.
بسیاری از والدین احساس می کنند که فرزندانشان آنقدر دگرگون شده اند که به افراد کاملاً متفاوتی تبدیل شده اند. برای والدین نوجوانان غیرمعمول نیست که احساس عدم اطمینان، غرق شدن و خستگی کنند.
نکاتی برای والدین در مورد مقابله با خود محوری نوجوانان
اوایل تا اواسط نوجوانی می تواند یکی از سخت ترین دوره ها برای والدین باشد. حتی این مسیر برای آرامترین و با تجربهترین والدین هم میتواند بسیار پیچیده باشد. برای حفظ آرامش خود و حفظ پیوند با نوجوان خود، روش های زیر را امتحان کنید.
نفس کشیدن
برای مبارزه با اضطراب و استرس ناشی از فرزندپروری یک نوجوان، پاسخ آرامش را فعال کنید. تنفس عمیق برای چند دقیقه در روز باعث افزایش اکسیژن رسانی به مغز و تحریک سیستم عصبی پاراسمپاتیک می شود. این کار بدن و ذهن را آرام می کند. هر زمان که احساس کردید تحریک شدید، یک استراحت تنفسی داشته باشید.
همدلی کنید
چشمان خود را ببندید و به دوران نوجوانی خود فکر کنید. در مورد تغییراتی که در بدن شما اتفاق می افتاد چه احساسی داشتید؟ در رابطه با والدین و دوستانت چه احساسی داشتید؟ ممکن است شما مانند فرزندانتان موارد استرس زا نداشته باشید، اما به احتمال زیاد شباهت هایی وجود دارد. روی احساس ناامنی و خودآگاهی که ممکن است داشته اید تمرکز کنید. به خاطر سپردن آزمایش ها و مصیبت های خود می تواند به شما کمک کند تا با مبارزات فرزندانتان همدلی داشته باشید.
ارتباط برقرار کنید
برقراری ارتباط با فرزندانتان ممکن است در این زمان چالش برانگیز باشد، اما هر زمان که ممکن است، راه هایی برای ایجاد پیوند پیدا کنید. اگر دخترتان استندآپ کمدی را دوست دارد، او را به یک باشگاه کمدی محلی ببرید یا با هم یک کمیک استندآپ را در تلویزیون تماشا کنید. اگر پسرتان علاقه زیادی به نجوم دارد، او را به یک سیارهنما ببرید یا در یک شب صاف به بیرون بروید و از او بخواهید به صورت فلکی مورد علاقهاش اشاره کند. برقراری ارتباط با فرزندانتان در مورد چیزهایی که از بحث کردن یا انجام آنها با هم لذت می برید می تواند به شما در گیرو دار خود محوری نوجوان کمک کند.
در اوایل نوجوانی در مورد انواع مسائلی که فرزندانتان در طول رشد با آنها مواجه خواهند شد، صحبت کنید. این موارد شامل بلوغ، فشار همسالان، روابط، تمایلات جنسی و سوء مصرف مواد است.
پشتیبانی
کودکان برای تبدیل شدن به بزرگسالان سالم به حمایت و محبت بی قید و شرط والدین خود نیاز دارند.
در حالی که ممکن است شما با هر چیزی که نوجوانتان میگوید یا انجام میدهد موافق نباشید، آنها باید دائماً احساس کنند که شما آنها را دوست دارید و بدون توجه به هر اتفاقی آنها را حمایت می کنید. به نقاط قوت نوجوان خود اشاره کنید، موفقیت های آنها را جشن بگیرید و روی نکات مثبت تمرکز کنید.
جهت پرورش و ارتباط سالم با نوجوان خود می توانید از دوره آموزشی زبان زرافه مربوط به سنین ١٠ تا ١۵ سال بهرمند شوید.