موسیقی محلی در بافت تاریخی
تاریخچه موسیقی سنتی را می توان از طریق مطالعه رابطه آن با سایر انواع موسیقی به بهترین وجه درک کرد. بسیاری از ترانههای عامیانه جمعآوریشده در منابع ادبی، اغلب با قدمت قابل توجهی ردیابی شدهاند. در اروپای قرون وسطی تحت گسترش مسیحیت، تلاش هایی برای سرکوب موسیقی سنتی به دلیل ارتباط آن با آداب و رسوم انجام شد. با این حال برخی از جنبههای موسیقی سنتی اروپایی در موسیقی مذهبی قرون وسطی مسیحی ادغام شد و بالعکس.
موسیقی محلی نیز آگاهانه در طول تاریخ، به ویژه در دورههای نوسازی، با شروع رنسانس، در ترکیبات موسیقی هنری اروپایی گنجانده شد. در اواخر قرن 15 و 16، طبقات باسواد شهری نسبت به پیشینیان خود در دوره قرون وسطی به موسیقی محلی پاسخ مطلوب تری دادند. نگرشهای انسانگرایانه رنسانس، که باعث اعتلای طبیعت و دوران باستان شد، پذیرش موسیقی محلی را بهعنوان ژانری از آهنگهای عتیقه روستایی تشویق کرد.
برخی از موسیقیهای موجود در نسخههای خطی رنسانس به دلیل سادگی موسیقایی و تداعیهای روستایی و باستانی متون آن به عنوان آهنگ محلی فرض میشود. آهنگسازان دوره رنسانس از موسیقی محلی و عامه پسند استفاده زیادی کردند. موسیقی اصلاحات پروتستان از موسیقی عامیانه گرفته شده است. استفاده از موسیقی سنتی در دوره باروک (حدود 1600-1750) کاهش یافت، اما رابطه موسیقی محلی با موسیقی هنری در اواخر قرن 18، زمانی که روشنفکران غربی شروع به تجلیل از زندگی مردمی و دهقانی کردند، به موضوعی مورد توجه تبدیل شد.
موسیقی سنتی بهعنوان آفرینش خودانگیخته مردمی که توسط خود آگاهی هنری و نظریههای زیبایی شناختی محصور نشدهاند مورد احترام قرار گرفت. این ویژگیها موسیقی سنتی را به منبعی پربار برای موسیقی هنری تبدیل کرد، بهویژه زمانی که هدف آن برانگیختن یک ملت یا گروه قومی باشد.
جنبشهای ملیگرایانه موسیقی هنری قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم از آهنگهای سنتی و سبکهای آن و همچنین رقصهای محلی و مضامینی از سنت و زندگی روستایی استفاده میکردند تا رپرتوارهای متمایز ایجاد کنند.
موسیقی سنتی از چند جهت با موسیقی عامه پسند ارتباط نزدیک دارد. جوامعی که موسیقی عامه پسند را توسعه داده اند، سنت موسیقی عامیانه یا بقایای آن را نیز دارند. موسیقی عامه پسند، مانند موسیقی سنتی، به یک نشانگر مهم قومیت و ملت تبدیل شده است، و موسیقی محلی به تدریج بیشتر شبیه موسیقی عامه پسند شد که توسط افراد حرفه ای تولید شده و از طریق رسانه های جمعی برای مخاطبان انبوه شهری و غیر مشارکتی منتشر می شود. موسیقی کلیسایی و موسیقی محلی در زمان های مختلف باهم مرتبط بوده است.
برخی از موسیقی های کلیسا از کاربرد متون مذهبی در آهنگ های عامیانه سکولار ناشی می شوند. این عمل را می توان برای مثال در سرودهای اصلاحات پروتستان و در سرودهای احیای جلسات اردوگاه آمریکایی در قرن نوزدهم مشاهده کرد که به دلیل خاستگاه و ارتباط آنها با گروه های عامیانه، سرودهای عامیانه نامیده می شدند.
راه بسیار مهمی که در آن موسیقی محلی حفظ می شود، ارتباط آن با رقص محلی است. در طول تاریخ اروپا، رقصهای محلی روستایی و رقصهای روستایی در جامعه شهری و درباری، محل اصلی موسیقی سنتی بود.
در رقص محلی آوازی که گاهی توسط خود رقصندگان خوانده بسیار رایج بود.
در شمال اروپا حتی از تصنیف برای رقص استفاده می شد.
انواع مختلفی از رقص های محلی وجود دارد، برخی از آنها در سراسر اروپا گسترده شده است، برخی دیگر مختص ملت ها و مناطق خاص هستند، که هر کدام دارای سبک موسیقی خود می باشند. از دهه 1980 به بعد، به نظر می رسد که جامعه شهری و دانشجویی مسئول حفظ موسیقی محلی بوده است. رقص محلی، با موسیقی همراه خود، یکی از اصلی ترین سرگرمی های صنعت گردشگری بین المللی است.
از این رو، حفظ رقص محلی به موضوع مهمی برای وزارتخانه های فرهنگ اروپای شرقی و بسیاری از کشورهای نیمه صنعتی و در حال توسعه جهان تبدیل شده است.