چگونه گذشته را رها کنیم

چگونه گذشته را رها کنیم
در این پست می‌خوانید:

ذهن خود را طوری آموزش دهید که اجازه دهد تجربیات غم انگیز از بین برود.

تا به حال چقدر احساس کردید که نمی‌توانید از جای خود حرکت کنید؟ مهم نیست چقدر سخت تلاش کنید، همچنان در گذشته زندگی می‌کنید. مانند اینکه یک بار سنگین را با خود حمل می‌کنید و گیر افتادید.

در حالی که دوستانتان به شما می‌گویند “گذشته را رها کنید” اما همچنان غرق در افکار گذشته هستید. گرچه این جمله ساده به نظر میرسد اما د ر عین حال می تواند بسیار سخت باشد.

شما نمی‌توانید از دست یک کینه یا خیانت دست بکشید. هر بار که می‌خواهید به جلو حرکت کنید، گذشته تمام توجه شما را می‌گیرد.

نشخوار فکری یک عادت عجیب است. وقتی نتوانیم گذشته را رها کنیم این اتفاق می افتد. ما داستان های غم انگیز را بی وقفه پخش می کنیم. هر چه بیشتر فیلم زندگی مان را ببینیم، بیشتر دردناک است.

اگر به شما بگویم که می توان روند نشخوار فکری را متوقف کرد، چه؟ اما، اول، بیایید بفهمیم که چرا ما درگیر گذشته می شویم.

از گم کردن خود در گذشته دست بردارید

اگر نمی توانیم گذشته را تغییر دهیم، چرا به زندگی کردن در آن ادامه می دهیم؟

بر اساس علوم اعصاب، مغز اطلاعات منفی و مثبت را متفاوت مدیریت می کند. تجارب منفی نیاز به تفکر بیشتری دارند و در نتیجه با دقت بیشتری پردازش می شوند. این باعث می شود که مغز ما در به خاطر سپردن رویدادهای نامطلوب بهتر شود.

یادآوری خاطرات غم انگیز باعث می شود احساس کنیم مثل یک همستر در حال دوران در چرخ هستیم هر چقدر هم که تلاش کنیم، نمی توانیم جلو برویم.

شما نمی توانید نحوه عملکرد مغز خود را تغییر دهید. اما می توانید خود را آموزش دهید که از چرخ همستر خارج شوید. این مستلزم قطع وابستگی عاطفی ما به گذشته، به ویژه تجربیات منفی است.

معمولاً برای ما سخت است که بپذیریم کسی به ما صدمه زده است. تشخیص یک پایان ناخوشایند باعث می شود احساس ضعف و خجالت کنیم.

طبق گفته اکهارت توله، محبوب ترین نویسنده معنوی در ایالات متحده: ” تعادل ظریفی بین احترام به گذشته و گم شدن در آن وجود دارد. شما می‌توانید از اشتباهاتی که انجام داده‌ایددرس بگیرید و سپس به جلو حرکت کنید. این به معنای بخشش خود است.”

برای ادامه دادن، باید رابطه خود را با گذشته تغییر دهید.

چگونه تفکر در گذشته را متوقف کنیم

1. از تلاش برای قهرمان شدن در داستان خود دست بردارید

ما همه آسیب دیده‌ایم. این امر ناراحت کننده و خجالت‌آور است. هیچ‌کس نمی‌خواهد ضعیف به نظر بیاید. به همین دلیل ما نسخه‌ای ایده‌آل از گذشته خود را ساخته‌ایم و به جای مسئولیت‌پذیری از اتفاق افتاده، دیگران را سرزنش می‌کنیم.

هر چیزی در زندگی یک آغاز و یک پایان دارد. برای زنده نگه داشتن گذشته خود نیازی به مرور مجدد آن ندارید. با پایان، به ویژه اگر ناخوشایند بوده باشد، صلح کنید و به جلو حرکت کنید.

2. به دیگران اجازه ندهید که شما را تعریف کنند

سرزنش دیگران هنگامی که اتفاقات نادرست می‌افتد، باعث از دست دادن کنترل ما می‌شود. ما به آنها اجازه می دهیم شرایط زندگی ما را تعریف کنند.

شما نمی توانید کارهای دیگران را کنترل کنید، اما می توانید نحوه واکنش خود را کنترل کنید. تمرکز بر کاری که مردم (با شما) انجام دادند، حواس پرتی است. کنترل آنچه را که می توانید مدیریت کنید را دوباره به دست آورید و زندگی را بر اساس شرایط خود انتخاب کنید، نه دیگران.

3. یاد بگیرید که خودتان را ببخشید

وقتی مشکلی پیش می‌آید، ما تمایل داریم خودمان را سرزنش کنیم و به سختی می‌پذیریم که اشتباه کرده ایم  و اجازه می‌دهیم ذهنیت کمال‌گرایمان بر ما حاکم شود.

اشتباه کردید؟ خوب، همه ما این کار را می کنیم. یاد بگیرید که خودتان را ببخشید. خطاها را می توان اصلاح کرد. اشتباهات مقصد نهایی نیستند بلکه توقفی هستند که ما را برای سفر آماده می کنند. ما باید از آنها درس بگیریم و به حرکت رو به جلو ادامه دهیم.

4. اجازه ندهید مشکلات شما را تعریف کنند

وقتی به گونه‌ای در یک مشکل گیر می کنیم، جدا کردن آن رویداد از آنچه هستیم سخت می شود. به گفته اکهارت توله، ما مشکلاتی را ایجاد و حفظ می کنیم، زیرا آنها به ما احساس هویت می دهند.

داستان های شما، شما را شکل می دهند اما هویت شما را مشخص نمی کنند. اجازه ندهید یک تجربه‌ تلخ هویت شما را تعیین کند. رها کردن داستان گذشته فضا را برای داستان های جدید باز می کند. روی اینجا و اکنون تمرکز کنید و با خودتان در صلح باشید.

5. ذهنی مقاوم ایجاد کنید

همه مبارزات ما از دلبستگی ناشی می شود. ما آنقدر عاشق کسی هستیم که نمی توانیم «من» را از «ما» جدا کنیم. ما آنقدر علاقه مند به حرفه خود هستیم که اجازه می دهیم عناوین شغلی ما هویت ما را مشخص کنند.

هیچ اشکالی ندارد که کسی یا شغلمان را دوست داشته باشیم. مشکل زمانی است که ما آنقدر به آنها وابسته هستیم که ترس از دست دادن آنها اجازه نمی دهد امروز از آنها لذت ببریم.

رها کردن گذشته به معنای فراموش کردن آنچه اتفاق افتاده نیست، بلکه به معنای رها کردن انتظارات ما است. ما درد نمی‌کشیم چون یک رابطه پایان یافت. ما درد می‌کشیم چون می‌خواستیم ابدی باقی بماند.

به جای اینکه اجازه دهید انتظارات شکسته در ذهن شما گیر کند، تجربیات مثبت چه گذشته و چه حال احترام بگذارید.

دلبستگی را رها کنید

اکثر مردم نمی توانند گذشته را رها کنند زیرا قدر حال خود را نمی دانند. تنظیم مجدد رابطه مان با گذشته مان مستلزم آن است که دیگر به این فکر نکنیم که همه چیز باید چگونه باشد و آنها را همان طور که هستند بپذیریم.

همانطور که دالایی لاما می گوید: “وابستگی منشأ، ریشه رنج است؛ بنابراین علت رنج است.”

رها کردن گذشته به این معنی نیست که همه چیز تا زمانی که ادامه داشت خوب نبود. این در مورد به یاد آوردن لحظات خوب به جای اجازه دادن به یک ابر پایان ناخوشایند است که کل تجربه را در بر بگیرد.

آیا می خواهید گذشته را رها کنید؟ با قدردانی از آنچه در اینجا و اکنون دارید شروع کنید: حال شما.

دیدگاه‌ها ۰
ارسال دیدگاه جدید