چگونه با شریکی که فکر می کند همیشه در اشتباه هستید برخورد کنید

چگونه با شریکی که فکر می کند همیشه در اشتباه هستید برخورد کنید
در این پست می‌خوانید:

اگر همیشه احساس می‌کنید که شریک زندگی‌تان فکر می‌کند اشتباه می‌کنید، می‌تواند به روابط شما فشار وارد کند.

بهترین تاکتیک این است که با شریک زندگی خود در مورد احساسی که در شما ایجاد می کند بحث کنید. با این حال، اگر همسرتان واقعاً همیشه فکر می‌کند که اشتباه می‌کنید (مثل اینکه همیشه شما را سرزنش می‌کند یا هرگز در یک بحث تسلیم نمی‌شود)، ممکن است با یک خودشیفته سر و کار داشته باشید که شرایط را دشوارتر می‌کند.

همچنین باید در نظر بگیرید که آیا در یک رابطه سمی هستید یا خیر، جایی که بهترین گزینه احتمالا ترک رابطه است.

1. بحث و گفتگو با شریک زندگی خود

بحث و گفتگو با شریک زندگی خود

1. به زودی با موضوع مقابله کنید.

مهم است که موضوع را با شریک زندگی خود در میان بگذارید. ممکن است تمایل داشته باشید که از این موضوع اجتناب کنید، اما این تنها باعث ایجاد شکاف بین شما و شریک زندگیتان خواهد شد. بهتر است در صورت امکان با مشکل روبرو شوید.

  • به‌علاوه، اگر برای مدت طولانی از این مشکل اجتناب کنید، ممکن است متوجه شوید که پرخاشگری از طرف شریک زندگی‌تان شروع می‌شود که بر روابط شما فشار وارد می‌کند.

2. به آنچه می اندیشید فکر کنید.

این می تواند به شما کمک کند که چند لحظه را تحت کنترل قرار دهید و در مورد آنچه واقعاً دوست دارید به شریک زندگی خود در لحظه فکر کنید. شما نمی توانید یک سخنرانی تایپ شده داشته باشید، زیرا شما را از شریک زندگی خود دور می کند.

عباراتی انتخاب کنید که بدون ایجاد حس بدی نسبت به خود احساسات خود را بیان کنید.

3. زمانی را برای گفتگو انتخاب کنید.

این می تواند مفید باشد که به شریک زندگی خود بگویید که می خواهید بحث کنید. به این ترتیب، شریک زندگی شما در مورد آنچه شما می گویید، احساس کمین نمی کند. علاوه بر این، به هر دوی شما این فرصت را می دهد که زمان خوبی را با هم انتخاب کنید.

  • به عنوان مثال، می‌توانید بگویید: “من می‌خواهم در مورد نحوه مشاجره‌مان بحث کنیم، به‌ویژه اینکه احساس می‌کنم همیشه در اشتباه هستم. چه زمانی برای شما مناسب است؟”
  • اگر وضعیت شما کمی متفاوت است، می‌توانید چیزی شبیه این بگویید: “می‌خواهم با شما در مورد اینکه احساس می‌کنم غالباً نظر من ارزشی ندارد، بحث کنم. چه زمانی می‌توانیم صحبت کنیم؟”

4. از کلمه”من” استفاده کنید.

هنگامی که در مورد مشکل با شریک زندگی خود صحبت می کنید، موثرترین راه برای صحبت کردن، استفاده از جملات “من” است. یعنی با «من» شروع کنید، به جای اینکه با «شما» شروع کنید، با تمرکز بر احساسات خود، که به نظر می رسد طرف مقابل را سرزنش می کنید، درباره اشتباه صحبت کنید. استفاده از عبارات “من” به طور کلی در باز کردن گفتگو موثرتر است.

  • به عنوان مثال، ممکن است بگویید، “من احساس می کنم اغلب اوقات در یک بحث “اشتباه” می کنم. من ناراحت می شوم زیرا شما اصرار دارید که حرف شما درست باشد و در نهایت از این کار منصرف می شوم. “
  • یا می‌توانید بگویید: “من احساس می‌کنم در بیشتر موقعیت‌ها به نظر یا تخصص من احترام نمی‌گذارید. این باعث می‌شود که همیشه در اشتباه باشم.”
  • از طرف دیگر، «تو همیشه فکر می کنی حق با توست و من اشتباه می کنم» راه خوبی برای شروع گفتگو نیست.

5. به آنچه طرف مقابل می گوید گوش دهید.

اگر وارد بحث برنامه ریزی یک مونولوگ شوید، این کار موثر نخواهد بود. شما باید بتوانید به حرف های طرف مقابل گوش دهید، همانطور که در حال تلاش برای برقراری ارتباط در مورد یک مشکل هستید، بنابراین هر دوی شما به فرصتی برای شنیده شدن نیاز دارید.

  • شریک زندگی تان ممکن است شما را با حرف هایش شگفت زده کند. به عنوان مثال، ممکن است متوجه شوید که آنها هم همین احساس را دارند، که همیشه فکر می کنید اشتباه می کنند. هنگامی که متوجه شدید که هر دوی شما چنین احساسی دارید، می توانید برای داشتن ارتباط بهتر در آینده تلاش کنید.
  • برای اینکه سر صحبت را با شریکتان باز کنید، مطمئن شوید که او را در مکالمه آزاد می گذرید. به عنوان مثال، می‌توانید بگویید: “الان که داستانم را گفتم، می‌خواهم از شما بشنوم. چه فکر و چه احساسی دارید؟”

6. واکنش همسرتان را بسنجید.

پس از گوش دادن به صحبت های شریک زندگی خود در مورد این موضوع خاص، آنچه در پشت این کلمات وجود دارد را در نظر بگیرید. اینکه چگونه شریک شما در نهایت پاسخ می دهد می تواند نشان دهد که او مایل به کار روی این موضوع و رابطه است. از سوی دیگر، آنچه که آنها می گویند ممکن است نشان دهد که مشکل شما عمیق تر است و ممکن است بخواهید به دنبال مشاوره باشید یا به رابطه پایان دهید.

  • به عنوان مثال، اگر شریک زندگی شما بگوید: “خب، این احمقانه است. شما اغلب در اشتباه هستید”، این یک پاسخ حمایتی یا آشکار نیست.
  • از طرف دیگر، پاسخی مانند “من متوجه نشده بودم که من این احساس را در شما ایجاد کردم. بیایید بفهمیم چگونه می توانیم با هم برای حل این مشکل همکاری کنیم” یک پاسخ حمایتی است که نشان می دهد شما حاضر به همکاری با شما هستید.می توانید بگویید: “از شنیدن این حرف شما خوشحالم. به نظر من راه حل خوب این است:”
  • به نحوه پاسخ همسرتان گوش دهید. اگر شریک زندگی تان نتواند جملات «من» را متقابلاً پاسخ دهد یا اگر دوباره شروع به سرزنش شما کند، ممکن است نشانه آن باشد که حاضر به حل آن نیست.

7. روی یک راه حل کار کنید.

هنگامی که هر دوی شما فرصت صحبت کردن را پیدا کردید، در مورد اینکه چگونه می توانید راه حل بهتری پیدا کنید، صحبت کنید. در مورد راه‌هایی که فکر می‌کنید می‌تواند مشکل را حل کند ارائه دهد.

  • برای مثال، شاید بتوانید یک کلمه مطمئن برای متوقف کردن بحث و ارزیابی اینکه چه کسی احساس می‌کند طرف مقابل می‌گوید «اشتباه» می‌کند داشته باشید. توقف در وسط بحث برای ارزیابی احساس هر یک از شما می تواند به پر کردن شکاف ارتباطی کمک کند.
  • از طرف دیگر، می‌توانید موافقت کنید که وقتی فکر می‌کنید که او برای نظر یا تخصص شما ارزش قائل نیست، به همسرتان اشاره کنید.

8. مشاوره را در نظر بگیرید.

اگر به نظر می رسد که شریک زندگی شما پذیرای تغییر است، اما نمی توانید بفهمید که چگونه به جلو بروید، به یک متخصص مراجعه کنید. یک مشاور در منطقه خود پیدا کنید که می تواند به شما در حل مشکلاتتان کمک کند. اگر مطمئن نیستید چه کسی را ببینید، از دوستان نزدیک خود بپرسید که آیا توصیه ای دارند یا خیر.

2. برخورد با یک رابطه سمی

برخورد با یک رابطه سمی

1. به ساختار قدرت فکر کنید.

سرزنش شریک زندگی شما ممکن است بخشی از یک مشکل بزرگتر باشد. آنها ممکن است سعی در دستکاری شما داشته باشند و بر شما و رابطه قدرت پیدا کنند. اگر آنها به طور مداوم این کار را انجام دهند، احتمالاً سوء استفاده عاطفی است، و شما باید به این فکر کنید که آیا باید در رابطه باقی بمانید یا نه.[7] اگر تصمیم به ماندن دارید، باید با ابراز وجود در رابطه، از خود دفاع کنید.

  • یعنی به این فکر کنید که آیا شریک زندگی‌تان از تاکتیک‌هایی مانند فکر کردن و گفتن اینکه شما همیشه اشتباه می‌کنید برای تغییر شیوه رفتارتان یا اینکه شما را متقاعد می‌کند که درست می‌دانید اشتباه است، استفاده می‌کند.
  • به عبارت دیگر، بگویید که به یک فیلم می روید و فکر می کنید که شخصیت اصلی بی ادب بوده است. پس از آن، شریک زندگی شما سعی می کند شما را متقاعد کند که شما اشتباه می کنید، و جملاتی از این قبیل می گوید: “شخصیت بی ادب نبود، او فقط از خودش دفاع می کرد. شما فقط نمی دانید چگونه از خود دفاع کنید. ضعیف، به همین دلیل است که شما بدون من نمی توانید کنار بیایید.”
  • شریک زندگی شما از سوء استفاده عاطفی استفاده می کند تا شما را متقاعد کند که آنچه فکر می کنید یا احساس می کنید اشتباه است و قصد دارد بر شما کنترل داشته باشد. در این شرایط می توانید بگویید: “من مخالفم و حق دارم نظرم را داشته باشم. آن شخصیت همسرش را به نام کثیف و بدون عذاب وجدان خطاب کرده است. این بی ادبی است.”

2. به دنبال راه هایی باشید که شریکتان شما را کنترل می کند.

گفتن اینکه اشتباه می کنید یکی از راه های کنترل شماست، اما وقتی شروع به جستجو کردید ممکن است راه های دیگری برای انجام این کار پیدا کنید. یعنی ممکن است شریک زندگی شما در صدد خم کردن شما برای برآوردن نیازهایش باشد.

فقط شناسایی راه هایی که شریک زندگی تان کنترل می کند می تواند به شما کمک کند تا رابطه را تغییر دهید. با این حال، هنگامی که آن زمان ها را شناسایی کردید، می توانید شروع به مقاومت در برابر آن دستکاری کنید.

  • به عنوان مثال، شریک زندگی شما ممکن است باعث شود شما احساس گناه کنید، حتی در مورد چیزهایی که باید از آنها لذت ببرید. اگر تصمیم می گیرید چه فیلمی را ببینید، شریک زندگی تان ممکن است بعد از آن بگوید، “خب، خوشحالم که خوشحال هستید، اما این اولین انتخاب من نبود. بهتر است، اما باید آن یکی را می دیدی، پس حدس می‌زنم که اشکالی ندارد.” شما می توانید پاسخ دهید، “شما قرار نیست با دیدن آن فیلم احساس بدی در من ایجاد کنید. من از آن لذت بردم، و خوشحالم که رفتیم.”
  • آنها همچنین ممکن است به دلیل ناامنی هایی که دارند احساس بدی در شما ایجاد کنند. شاید تصمیم بگیرید که یک شب با دوستانتان بیرون بروید و شریک زندگیتان این کار را دوست نداشته باشد و بگویید: “متاسفم، اما دوست ندارم با دوستانت بیرون بروی. من باید برایت کافی باشم، درست است. ؟” می‌توانید در مقابل بگویید: “به نظر می‌رسد در رابطه‌های دیگر من کمی احساس ناامنی می‌کنی. من برای رابطه‌مان ارزش قائل هستم، اما برای دوستی‌هایم نیز ارزش قائل هستم. می‌توانم برای آن دوستی‌ها ارزش قائل باشم بدون اینکه ارزش رابطه‌مان را بی‌ارزش کنم.”

3. مسئولیت احساسات آنها را به عهده نگیرید.

شریک زندگی شما ممکن است شما را وادار کند که مسئولیت احساس او را بر عهده بگیرید. ممکن است بگویند: “تقصیر توست که من عصبانی هستم. تو این کار را آنطور که باید انجام ندادی. تنها کسی که باید در قبال احساسات خود پاسخگو باشد همین شخص است. سعی کنید از عذرخواهی برای احساسات فرد خودداری کنید. درعوض، می‌توانید بگویید: “شنیده‌ام که ناراحتی. متاسفم که این کار را آنطور که می‌خواستی انجام ندادم، اما سعی کردم یا عصبانیت شما نابجا به نظر می‌رسد. واقعاً از چه عصبانی هستید؟”

4. در برابر تلاش های آنها برای سرکوب کردن مقاومت کنید.

راه دیگری که یک رابطه می تواند سمی باشد این است که شریک زندگی شما علیه شما ناامنی ایجاد کند. آنها می توانند از احساسی که شما نسبت به خود یا دنیا دارید استفاده کنند تا شما را زیر نظر خود نگه دارند و  شما را مجبور کنند همیشه بمانید زیرا احساس می کنید به اندازه کافی خوب نیستید.

  • به عنوان مثال، شریک زندگی شما ممکن است چیزی شبیه این بگوید: “این خوب است که با من هستی زیرا چاق هستید و هیچ کس دیگری شما را دوست نخواهد داشت.” می توانید بگویید: “این رفتار درست نیست و من به بدنم افتخار می کنم و نمی گذارم به خاطر آن احساس بدی به من نسبت دهی.”
  • در حالی که می توانید سعی کنید با این نوع صحبت ها مقابله کنید، باید در نظر داشته باشید که آیا ارزش رنج عاطفی در رابطه را دارد یا خیر.

5. در نظر بگیرید که آیا هر دوی شما از این رابطه سود می برید.

وقتی با کسی هستی باید داد و گرفت. هر دوی شما باید چیزهایی را به شریک دیگر بدهید که آنها از نظر حمایت نیاز دارند. حالا به رابطه خود فکر کنید. آیا به اندازه ای که می دهید دریافت می کنید؟ آیا حمایت لازم را از رابطه دریافت می کنید؟ اگر اینطور نیستید، ممکن است زمان آن رسیده باشد که به پایان دادن به رابطه فکر کنید.

  • می توانید این موضوع را با شریک زندگی خود در میان بگذارید. می‌توانید بگویید: “احساس می‌کنم به این رابطه بیشتر از چیزی که می‌گیرم می‌دهم و نیازهایی دارم که برآورده نمی‌شوند.”

3. شناسایی و درک افراد خودشیفته

شناسایی و درک افراد خودشیفته

1. تصمیم بگیرید که آیا فکر می کنید شریک زندگی شما احساس برتری می کند یا خیر.

از آنجایی که شریک زندگی شما همیشه فکر می کند که شما اشتباه می کنید، این احتمال وجود دارد که آنها فکر کنند برتر هستند. به این معنا که اگر شریک زندگی شما از هر جهت نسبت به شما برتری داشته باشد، به احتمال زیاد سعی می کند شما را متقاعد کند که حق با اوست و شما اشتباه می کنید.

  • آیا شریک زندگی شما اظهاراتی را بیان می کند که می تواند نشان دهد که او احساس برتری می کند؟ به عنوان مثال،او ممکن است (به طور جدی، نه شوخی) بگویند، “خب، شما می دانید که من باهوش تر هستم، بنابراین واضح است که حق با من است.”

2. به این موضوع توجه داشته باشید که آیا دائم در حال تغییر به سمت چیزی که همسرتان می خواهد باشید هستید.

یک خودشیفته به معنای واقعی کلمه فکر می کند دنیا حول آنها می چرخد. آن‌ها انتظار دارند که هر جا که می‌خواهند به شام ​​بروند، آنچه را که می‌خواهند تماشا کنید و بدون عواقب در زمانی که می‌خواهند حاضر شوند. مشکل این است که آنها شما را با یک استاندارد متفاوت نگاه می دارند.

  • یعنی یک خودشیفته مشکلی ندارد که خیلی دیر (حتی یک ساعت یا بیشتر) بدون عذرخواهی ظاهر شود. اگر این کار را انجام دهید، ممکن است متوجه شوید که از شما انتظار می رود عذرخواهی کنید و دیگر این کار را نکنید.

3. بررسی کنید که آیا هیچ چیزی با استانداردهای آنها مطابقت ندارد.

افراد خودشیفته اغلب استانداردهای بسیار بالایی دارند. آنها نمی توانند ببینند که چگونه برخی انتظارات ممکن است بیش از حد باشد.

آنها همچنین تمام تلاش شما را برای انجام کاری نمی بینند. به همین دلیل به نظر می رسد که همیشه بیشتر از آنچه شما انجام می دهید، انتظار دارند. همچنین، به احتمال زیاد چیزهایی را که درست پیش نرفته‌اند به خاطر می‌آورند تا کارهای خوبی که انجام داده‌اید.

4. همدلی را امتحان کنید.

این توصیه ممکن است خلاف شهود به نظر برسد، اما اغلب خودشیفتگی یا خودشیفتگی مرزی افراد از ناامنی ناشی می شود. به این معنا که بسیاری از افراد خودشیفته احساس می کنند که به اندازه کافی خوب نیستند و با خودخواهی بسیار جبران می کنند.

به نوبه خود، یکی از راه‌هایی که می‌توانید با شریکی که خودشیفته است کار کنید، این است که سعی کنید ناامنی‌های او را درک کنید و به فرد کمک کنید تا آنها را برطرف کند.

  • به عنوان مثال، ممکن است متوجه شوید که شریک زندگی شما زمانی که تصمیم می گیرید با دوستان خود بیرون بروید، خودشیفتگی خاصی پیدا می کند. شما می توانید به آنها کمک کنید تا اطمینان حاصل کنند.
  • می توانید بگویید، “امشب با دوستانم می روم بیرون. به نظر می رسد که گاهی اوقات شما را آزار می دهد. می توانید به من بگویید چرا؟”

5. نیازهای خود را شرح دهید.

اگر فرد خودشیفته است، ممکن است در یافتن نیازهای شما مشکل داشته باشد، زیرا به سختی می‌تواند از لاک خود بیرون بیاید. اگر اینطور است، ممکن است لازم باشد نیازهایی را که در رابطه خود دارید به وضوح بیان کنید، بنابراین شریک زندگی شما ایده ای در مورد نحوه پاسخگویی دارد.

  • برای مثال، می‌توانید بگویید: “من احساس می‌کنم همیشه فکر می‌کنی من اشتباه می‌کنم. آیا می‌توانیم روی آن با هم کار کنیم؟”

6. بدانید که همیشه نمی توانید با یک خودشیفته این کار را انجام دهید.

اگر شریک زندگی شما فقط خودشیفته مرزی است، ممکن است بتوانید یک رابطه را به نتیجه برسانید. با این حال، اگر شریک زندگی شما بیش از حد مرزی باشد، ممکن است داشتن یک رابطه سالم دشوار باشد. اول از همه، با تسلیم شدن به شریک زندگی خود، احساس خود را از دست خواهید داد. در نظر بگیرید که آیا ماندن در یک رابطه با آن شخص واقعا ایده خوبی است یا خیر.

7. یک استراتژی خروج ایجاد کنید.

ممکن است تغییر عادات همسرتان بدون مداخله حرفه ای با یک مشاور امکان پذیر نباشد. اگر شریک زندگی تان شما را مورد خشونت فیزیکی یا توهین کلامی قرار می دهد، باید برنامه ای برای پایان دادن به این رابطه سمی داشته باشید.

  • یک مشاور یا درمانگر می تواند به شما در ایجاد استراتژی هایی کمک کند تا به شما در پایان دادن به رابطه کمک کند.
  • اگر متاهل هستید، ممکن است بخواهید با وکلا صحبت کنید تا گزینه های خود را برای طلاق در نظر بگیرید.
  • اگر با شریک زندگی خود زندگی می کنید، به این فکر کنید که بعد از جدایی کجا می توانید بمانید. آیا می توانید با دوستان یا خانواده زندگی کنید؟ آیا آماده هستید که به تنهایی به یک مکان جدید نقل مکان کنید؟
  • اهدافی را برای آینده تعیین کنید. یک سال دیگر کجا می خواهید باشید؟ روی اهداف خود تمرکز کنید، و ممکن است بتوانید یک شریک خودشیفته را ترک کنید.

نکات مهم قبل از ازدواج

چگونه بر احساس حسادت در ازدواج غلبه کنیم

دیدگاه‌ها ۰
ارسال دیدگاه جدید