چگونه به کودکان در مدیریت ترس کمک کنیم

چگونه به کودکان در مدیریت ترس کمک کنیم
در این پست می‌خوانید:

ترس ها بخش اجتناب ناپذیر در کودکی هستند: پنهان شدن پشت کاناپه در هنگام رعد و برق. مطمئن شدن از وجود چیزی در کمد مانند یک هیولا! خودداری کردن از رفتن به رختخواب همگی نمونه هایی از ترس هستند.

زمانی که این ترس‌ها ظاهر می‌شوند، به عنوان والدین، غالباً نیت ما این است که کودک را آرام کنیم. زیر تخت چیزی نیست، قول می‌دهم! اما، در واقع، والدین نمی‌توانند و نباید همیشه در کنار کودکان باشند تا آرام شوند. آموزش دادن به فرزندتان که چگونه ترس‌های خود را بدون دخالت والدین مدیریت کند، به او کمک می‌کند اعتماد به نفس و استقلالی را که برای احساس کنترل بیشتر و ترس کمتر، چه در حال حاضر و چه در زمان رشد، به آن نیاز دارد، ایجاد کند.

خودتنظیمی

خودتنظیمی به توانایی مدیریت و کنترل افکار، احساسات و رفتارهای خود در مواقع مختلف اشاره دارد.

پس چگونه به کودکان کمک کنیم تا احساس شجاعت کنند؟ کلید یک مهارت نامرئی به نام خود تنظیمی است. خود تنظیمی اساساً توانایی پردازش و مدیریت احساسات و رفتارهای خودمان به روشی سالم است. این چیزی است که به ما این توانایی را می دهد که از خودمان حرف بزنیم یا چیزهایی را بدون اینکه به آنها عمل کنیم احساس کنیم. بیشتر بزرگسالان بدون فکر دوم خود تنظیمی را تمرین می کنند. قبل از اینکه به خودتان اطمینان دهید که واقعاً هیچ چیز ترسناکی در مورد یک اتاق تاریک وجود ندارد، یک لحظه احساس ترس کنید. برای کودکان، ایجاد خودتنظیمی نیازمند زمان، تمرین و فضا برای یادگیری است.

از ترس ها نترسید

طبق گفته الیانا پلات، کارشناس اجتماعی با مدرک کارشناسی ادبیات و علوم انسانی (MA) و لایسنس دارای مدرک کارشناسی اجتماعی (LMSW): «گاهی ترسیدن بخشی طبیعی و سالم از رشد است. و در حالی که کودکان متاسفانه گاهی اوقات با مواردی روبه‌رو می‌شوند که واقعاً ترسناک هستند، بیشتر ترس‌های معمول کودکی نمایانگر یک تهدید واقعی نیستند.”هیولا” در کمد فقط یک پالتوی قدیمی است که قصد داشتید دست به اهدای آن بزنید. که به این معناست که واقعاً یک فرصت ایده‌آل برای کودکان برای کار کردن بر روی مهارت‌های خودتنظیمی‌شان ارائه می‌دهد. اما برای این اتفاق بیفتد، والدین اغلب باید ابتدا با اضطراب خود روبرو شوند.

ما می‌خواهیم به کودکان فرصت دهیم که تمرین کنند چگونه از طریق مواجهه با موقعیت‌های دشوار عبور کنند. اما برای اکثر والدین، گفتن این کار آسان‌تر از انجام آن است. وقتی کودک خود را در وضعیت ناراحتی می‌بینید، واکنش طبیعی این است که بخواهید وضعیت را بهبود دهید، به خصوص اگر راه حل آسان به نظر برسد. اما در طولانی‌مدت، ممکن است برای آنها سخت‌تر شود که یاد بگیرند چگونه آرام شوند. پلات توضیح می‌دهد: “اگر کودکان پیامی بگیرند که مامان یا پدر همیشه در کنارشان هستند، انگیزه یا فرصت زیادی وجود ندارد که یاد بگیرند چگونه این کار را خودشان انجام دهند.”

چگونه کمک کنیم

 مدیریت ترس

البته این به معنای لغو تمام پشتیبانی نیست. «ما درباره این صحبت نمی کنیم که ناگهان فرزندتان را در اتاق خواب تاریکش بگذارید و بگویید «خداحافظ! شجاع باش! صبح میبینمت!” راشل بوسمن، دکتری روانشناس بالینی در موسسه ذهن کودک می گوید: هدف این است که به آرامی کودکان را راهنمایی کنیم تا زمانی که خودشان آماده شوند. ما می‌خواهیم داربست‌هایی را که آنها برای ایستادن خودشان نیاز دارند فراهم کنیم.»

بنابراین بهترین راه برای کمک چیست؟

به فرزندتان کمک کنید در مورد چیزی که او را می ترساند صحبت کند. بچه‌ها ممکن است بدانند از چه می‌ترسند، اما همیشه کلماتی برای توضیح ندارند. پرسیدن سوالات خاص می تواند کمک کننده باشد.

به عنوان مثال، اگر کودکی از سگ ها می ترسد، می توانید بگویید: “چه چیزی سگ ها را ترسناک می کند؟” “آیا یک سگ تو را غافلگیر کرد یا به تو ضربه زده؟” “آیا سگ خاصی وجود دارد که از آن می ترسی؟” هنگامی که درک بهتری از آنچه فرزندتان از آن می ترسد به دست آورید، ایده روشن تری در مورد چگونگی کمک به او برای حل آن خواهید داشت.

برخی از ترس های رایج دوران کودکی عبارتند از:

  • تنها بودن
  • تاریکی
  • سگ‌ها یا حیوانات بزرگ دیگر
  • حشرات
  • ارتفاع
  • واکسن زدن یا رفتن به دکتر
  • صداهای ناآشنا یا بلند
  • هیولاهای تخیلی (چیزی زیر تخت و غیره)

تأیید کنید، هنگامی که متوجه شدید ترس چیست، به کودک خود بگویید که شما ترس او و او را جدی می‌گیرید. دکتر بوسمن می‌گوید: “وقتی کودکی می‌گوید چیزی ترسناک است، احتمال زیادی وجود دارد که ما به عنوان بزرگسال فکر نکنیم آن چیز ترسناک است.”

اما ما همیشه باید با تأیید احساسات آنها شروع کنیم. به عنوان مثال، به جای اینکه بگویید “اوه بیا بین اصلا ترسناک نبود!” یا “چه چیزی برای ترسیدن وجود دارد؟” سعی کنید جملات مانند، “وای، به نظر می رسد ترسیدی!” یا، “می دانم که بچه های زیادی از این موضوع می ترسند.” را امتحان کنید.

دکتر بوسمن می‌گوید زمانی که اطمینان خاطر را ارائه کردید، مهم است که به سرعت ادامه دهید.

ما نمی‌خواهیم تنها به ارائه آرامش در مورد چیزهای ترسناک بپردازیم، زیرا اینکار حتی می‌تواند تقویت‌کننده ترس باشد. در عوض، شروع کنید به صحبت در مورد اینکه چگونه با هم کار می کنید تا به آنها کمک کنید احساس شجاعت بیشتری داشته باشند و به نقطه ای برسند که بتوانند ترس را خودشان مدیریت کنند.

یک برنامه تدوین کنید. با کودکتان همکاری کنید تا اهداف معقولی تعیین کنید. به عنوان مثال، اگر معمولاً نیاز دارند که شما در اتاق با او بنشینید تا وقتی خوابش می‌آید، می‌توانید توافق کنیدکه تا پایان هفته، آنها سعی کنند چراغ را خاموش کنند و خودشان بخوابند. بعد از تعیین هدف، مراحلی را که برای رسیدن به آن لازم است، برایشان تشریح کنید و صبور باشید.

به عنوان مثال، یک طرح ممکن است:

  • شب اول: توافق کنید که دو کتاب برایشان بخوانید، چراغ‌ها را خاموش کنید، چراغ کم نوری را روشن کنید، و سپس به آرامی در کنار او بدون صحبت کردن و بازی کردن بنشینید تا خوابش ببرد.
  • شب دوم: یک کتاب بخوانید، سپس چراغ ها را خاموش و چراغ خواب را روشن کنید. اتاق را ترک کنید و در را باز بگذارید و بیرون بمانید نه در اتاق.
  • شب سوم: یک کتاب بخوانید، سپس چراغ خواب را روشن کنید و در را ببندید و بیرون بروید.
  • شب چهارم: یک کتاب بخوانید، سپس چراغ ها خاموش کنید و در را ببندید.

تشویق کنید و صبور باشید. در نهایت، والدین باید به یاد داشته باشند که تغییر زمان می‌برد و ترس احساسی بسیار قوی است. پایداری را حفظ کنید و تلاش‌های سخت کودکتان را تحسین کنید: “من فکر می‌کنم که خیلی شجاعانه بود که نیم ساعت در اتاقت ماندی. ببینیم آیا می‌توانی فردا بیشتر بمانی!”

به کودکتان بگویید که فکر می‌کنید می‌تواند با ترس‌هایش مقابله کند، حتی اگر هنوز مطمئن نباشد. دکتر بوسمن می‌گوید: “گفتن چیزهایی مثل ‘تو این کار را می‌توانی!’ یا ‘تو خیلی شجاع هستی!’ می‌تواند به کودکتان کمک کند که اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد.” کودکان، به ویژه کودکان کوچک‌تر، ممکن است نیاز به چند بار تلاش کردن داشته باشند.”

همه ترس ها یکسان نیستند

ترس

کمک به کودکان برای یادگیری مدیریت ترس هایی که به طور منظم با آنها روبرو می شوند، مانند ترس از تاریکی یا ترس از رفتن به پزشک، ضروری است، اما همه ترس ها یکسان ایجاد نمی شوند

دکتر بوسمن می‌گوید: «ترس‌هایی که در زندگی کودک دخالت نمی‌کنند، همیشه نیازی به غلبه بر آن ندارند. به عنوان مثال، اگر کودکی فیلم های ترسناک را دوست ندارد، خوب است. دکتر بوسمن خاطرنشان می کند که این ممکن است در واقع گواهی بر مهارت های آنها در دفاع از خود باشد. “تصمیم گیری “من اینها را دوست ندارم، نمی خواهم تماشا کنم” این است که فرزند شما برای نیازهای خود ایستاده و می گوید: “این حد من است.”»

از طرف دیگر، اگر ترس‌های کودک شما دائمی، بسیار شدید یا شروع به تداخل با زندگی روزمره‌اش کنند، ممکن است زمان آن رسیده باشد که به دنبال کمک بگردید. علائمی که ممکن است نشان دهنده این باشند که ترس ممکن است مسئله‌ای جدی‌تر باشد، عبارتند از:

  • نگرانی وسواسی: کودک شما بر روی موضوعی که او را ترسانده است تمرکز می‌کند، اغلب درباره آن فکر می کند یا صحبت می کند حتی زمانی که محرک وجود ندارد. به عنوان مثال، ماه ها قبل از مراجعه بعدی به دندانپزشک، به شدت مضطرب می شود.
  • ترس هایی که توانایی فرزند شما را برای لذت بردن از زندگی یا شرکت در فعالیت ها محدود می کند. به عنوان مثال، امتناع از رفتن به یک سفر کلاسی به پارک، زیرا ممکن است در آنجا سگ وجود داشته باشد.
  • ترس‌ها باعث اختلالات در خواب، تغذیه و یادگیری شود.
  • کودک تعداد زیادی از ترس‌های نامعقول و غیرقابل توجیه را تجربه می‌کند.
  • ترس‌ها به مرور زمان افزایش می‌یابند و به شدت تقویت می‌شوند.
  • ترس های شدید و خاص که باعث اختلال می شود.
  • علائم اضطراب شدید مانند حملات پانیک، رفتار اجباری یا مختل کننده، یا کناره گیری از فعالیت ها، مدرسه یا خانواده.

اگر به نظر می رسد ترس های فرزندتان ممکن است چیز جدی تری باشد، قرار ملاقاتی را برای صحبت با یک متخصص بگذارید تا ببینید آیا کمک بیشتری لازم است یا خیر.

اضطراب اجتماعی در کودکان و نوجوانان

10 راه برای آموزش به کودکان در مورد آزار جنسی

دیدگاه‌ها ۰
ارسال دیدگاه جدید