اعتماد بین والدین و کودک
هر پدر و مادری دوست دارد بداند چگونه اعتماد کودک را بدست آورد و مانع از بین رفتن آن شود.
زیرا در این صورت می توانید مطمئن باشید که کودک توصیه های شما را می شنود و می پذیرد و در شرایط سخت تجربیات خود را با شما در میان می گذارد.
بنابراین، این مقاله برای هر کسی که بچه دارد یا قصد دارد در آینده بچه دار شود مناسب است. برای والدین، اعتماد ایجاد یک رابطه محبوب و مثبت با کودک است. برای درک اینکه چرا اعتماد مهم است، و چگونه میتوانید یک رابطه معتمدانه با کودک خود بسازید، باید با دقت به نظرات و نیازهای کودک خود توجه کنید.
اعتماد پایه سعادت خانواده است
به این فکر کنید که «فرزندپروری» برای شما چه معنایی دارد. برای اکثر مردم، با تنبیه، سخنرانی و موعظه مداوم در مورد چگونگی زندگی همراه است. والدین هنوز نه به عنوان مربی و دوستان بزرگتر، بلکه به عنوان سرپرستان درک می شوند که وظیفه آنها اطمینان از اینکه کودک “به درستی رفتار می کند” است.
فرض بر این است که از این طریق کودک ویژگی های شخصیتی خاصی را شکل می دهد. اما حقیقت این است که تربیت کودک یک فرآیند مستمر و غیرارادی است و نه صرفاً سخنرانی های فردی و بدون توجه به تمایل والدین به طور مداوم ادامه می یابد.
کودکان با تماشای بزرگسالان و تقلید از آنها، با گوش دادن به نحوه ارتباط آنها هنگام انجام کاری با یکدیگر و حتی در برخی موقعیت های روزمره، مانند سفر مشترک به فروشگاه، مراحل مختلف رشد را طی می کنند. و ما حتی به این واقعیت نمی پردازیم که فقط والدین نیستند که بر رشد شخصی کودک تأثیر می گذارند.
به همین دلیل است که تعامل مبتنی بر اعتماد عاطفی مداوم بین فرزندان و والدین مهم است. اگر هیچ رابطه قابل اعتمادی با والدین وجود نداشته باشد، اگر همه ارتباطات به فرآیند آموزشی بسیار هدفمند خلاصه شود، کودک اغلب احساس می کند که رها شده و مورد بی مهری قرار می گیرد. او دائماً تحت استرس است، سعی می کند عشق را از همه راه های ممکن به دست آورد و تمام منابع خود را صرف این کار می کند. او قدرتی برای مطالعه، بازی یا اجتماعی شدن ندارد.
غالباً این ممکن است منجر به یک وضعیت ناکارآمد در خانواده مانند بیماری های روان تنی یا ظهور اعتیاد شود که کودک با استفاده از آن سعی می کند آرامش را پیدا کند. در بزرگسالی، این منجر به آسیب های روانی، مشکلات در روابط در خانواده و اعتماد به نفس پایین می شود. سرانجام کسی که اعتمادش به والدین شکسته شده است دیگر به دنیا اعتماد نمی کند، با آن دشمنی می کند و در پاسخ دائماً احساس دشمنی می کند.
چگونه بفهمیم که اعتماد فرزندتان از بین رفته است
متاسفانه اغلب والدین اولین نشانه های از دست دادن اعتماد را در خانواده متوجه نمی شوند. به نظر والدین شخصیت کودک به طور مستقیم بدتر شده است یا آنها در حال تجربه یک بحران نوجوانی هستند. در نتیجه والدین تغییر رفتار خود را ضروری نمی دانند و سعی می کنند با همان تنبیه ها یا سخنرانی های طولانی در مورد رفتار کودکان را «اصلاح» کنند و یا به سادگی می پذیرند که فرزندشان اینقدر بی اعتماد است.
در نتیجه، خطر احساس تنهایی و عدم اعتماد به بزرگسالان در کودکان بوجود می آید که میتواند باعث افزایش عصبانیت، عدم توانایی در تحصیل و عدم توانایی در تعامل با دیگران شود.
در زیر نشانه هایی وجود دارد که به راحتی می توان گفت که اعتماد در رابطه با کودک شکسته شده است:
- اتاق کودک دائماً قفل است و قاطعانه شما را از رفتن به آنجا منع می کند.
- او از صحبت کردن با شما دست می کشد و در مورد خودش صحبت نمی کند.
- او دوستان خود را به شما معرفی نمی کند و تمایلی برای دعوت آنها به خانه ندارد.
- او در پاسخ به سؤالات بی اهمیت عکس العمل نشان می دهد.
- در پاسخ به سوالاتی مانند “حالت چطور است ؟” مختصر و بدون بیان احساسات پاسخ می دهد.
- او از پرسیدن و درخواست دست می کشد.
- او در مورد مشکلاتش صحبت نمی کند و ادعا دارد که همه چیز خوب است.
- از مشکلات و شکست های او توسط معلمان آگاه می شوید نه خود او.
اگر در ابتدا نتوانستید یک رابطه قابل اعتماد با فرزندتان ایجاد کنید، ممکن است این نشانه ها همیشه وجود داشته باشند. در این صورت رفتار درمانی یا مشاوره روانشناس نیز می تواند کمک کننده باشد.
نحوه ایجاد یک رابطه قابل اعتماد با کودک: توصیه یک روانشناس
رابطه اعتماد بین والدین و فرزندان به خودی خود رشد نمی کند، شما باید روی آنها کار کنید و توصیه می شود این کار را زمانی شروع کنید که تازه قصد دارید بچه دار شوید. البته این والدین هستند که مسئول ایجاد رابطه ای بر پایه اعتماد هستند.
رفتار آنها تعیین می کند که آیا کودکان در خانه احساس راحتی می کنند یا خیر، آیا آنها به بستگان خود اعتماد خواهند کرد یا خیر.
اگر علائم بالا شبیه شرایط شماست و می خواهید بفهمید که چگونه اعتماد کودک را جلب کنید، توصیه های روانشناسان را در مورد نحوه رفتار با کودکان برای ایجاد یک رابطه خوب بخوانید.
1. فرزندان خود را همانطور که هستند بپذیرید
برای کودکان در هر سنی مهم است که بدانند والدین آنها را بدون قید و شرط دوست دارند، همیشه آنها را می پذیرند و محکوم نمی کنند. آنها باید بدانند که در دنیا افرادی هستند که در هر شرایطی می توانند به کمک بیایند.
عزت نفس، اعتماد به دنیا و توانایی عشق ورزیدن همه بر اساس این باور است. بنابراین، یاد بگیرید که فرزندتان را در هر حالتی بپذیرید و البته فراموش نکنید که بیشتر در مورد عشق خود صحبت کنید، حتی اگر کودک دوباره کار اشتباهی انجام داده باشد.
2. در تربیت ثابت قدم باشید
اگر والدین قانون یا ممنوعیتی وضع کنند و روز بعد طوری رفتار کنند که انگار وجود ندارد، جهان بینی کودک زیر پا گذاشته می شود. او متقاعد می شود که نمی توان به والدین اعتماد کرد، زیرا آنها حتی نمی توانند به چنین قولی عمل کنند.
بنابراین، پس از تصمیم گیری، تا انتها به آن وفادار باشید. پس از وضع قوانین در خانواده، خودتان از آنها پیروی کنید، در غیر این صورت فرزندان رفتار شما را ریاکارانه می دانند. به وعده های خود عمل کنید و سعی کنید اصول خود را از تناقض با یکدیگر دور نگه دارید.
3. به حرف های کودک گوش دهید و حرف های او را جدی بگیرید
این برای عزت نفس و اعتماد فرزندان به والدین نیز بسیار مهم است. مثلاً وقتی بچه ای شکایت می کند که از هیولایی زیر تخت می ترسد فوراً نگویید که او همه چیز را اختراع کرده است و هیولا وجود ندارد.
باید درک کنید که یک کودک کوچک می تواند چنین ترس های غیر منطقی داشته باشد، زیرا او نمی داند دنیا چگونه کار می کند و چیزهای زیادی برای او ناشناخته است. در مورد نوجوانان هم همینطور است. به طور مثال وقتی پسر نوجوان شما نگران جدا شدن از دختری است، لازم نیست او را با این جمله که « نگران نباش دها دختر دیگر برای ایجاد رابطه وجود دارد» مطمئن کنید. عشق اول، و حتی بیشتر از آن، فراق، همیشه با شدت بیشتری درک می شود، زیرا نوجوان قبلاً چنین تجربه ای نداشته است و هنوز یاد نگرفته است که با آن به درستی رفتار کند.
- تجربیات او را بی ارزش نکنید، زیرا برای کودکان مشکلات آنها بسیار جدی به نظر می رسد. فقط چند عبارت بی دقت از شما کافی است تا موجب گوشه گیری کودک شود، زیرا او کاملاً مطمئن است که احساسات او برای شما معنایی ندارد. بدون وقفه به او گوش دهید. سعی کنید بدون انتقاد، قضاوت های ارزیابی و توصیه های ناخواسته این کار را انجام دهید. در عوض، درک و همدلی خود را بیان کنید، بپرسید آیا کاری وجود دارد که می توانید برای کمک انجام دهید. بیشتر اوقات، کودک نیاز دارد که به سادگی و بدون کلمات غیر ضروری به او گوش داده شود. این پیچیده است اما راه درستی برای ایجاد یک رابطه اعتماد مادام العمر است.
4. به نظر فرزندتان احترام بگذارید و به او اجازه دهید خودش انتخاب کند
به یاد داشته باشید که فرزندان اعضای کامل خانواده هستند و این ایده را پخش کنید که نظر آنها در مورد مسائل مهم خانواده نیز ارزشمند است. بله، تصمیم نهایی توسط والدین گرفته می شود، اما تنها پس از اظهار نظر همه اعضای خانواده، حتی کوچکترین آنها.
در مورد مسائلی که مستقیماً به کودک مربوط می شود مثلاً انتخاب لباس یا غذا در کافه تریا تصمیم باید توسط او گرفته شود. این نه تنها به کودک می آموزد که مستقل باشد، بلکه نشان می دهد که والدینش به او اعتماد دارند.
5. به فضا و زمان شخصی کودک احترام بگذارید
متاسفانه بسیاری از والدین تمایل کودکان به فضای شخصی و اوقات فراغت را یک هوی و هوس می دانند. وقتی کودک فقط روی کاناپه دراز می کشد و کاری انجام نمی دهد ناراضی هستند، می توانند بدون در زدن به اتاق نوجوان بروند و حتی برخی مکاتبات شخصی و یادداشت های روزانه خود را می خوانند و با نگرانی برای امنیت فرزندشان توضیح می دهند.
جای تعجب نیست که در چنین شرایطی کودکان از اعتماد به والدین خود دست بردارند، زیرا، به طرز متناقضی، در چنین شرایطی اصلا احساس امنیت نمی کنند. فراموش نکنید که فرزند شما یک فرد است و او نیز مانند همه ما حق مکاتبه پنهانی، خلوت، اوقات فراغت و احترام اساسی نسبت به زندگی شخصی خود را دارد که محدود به درس خواندن و کارهای خانه نمی شود.
6. کمک بخواهید
درخواست کمک سیگنالی است که برای تک تک افراد قابل اعتماد هستند. البته کودکان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. برای آنها نه تنها مراقبت از شما، بلکه دادن چیزی در ازای آن بسیار مهم است.
آنها همچنین می خواهند در زندگی خانوادگی مشارکت کامل داشته باشند تا احساس کنند که در آن سهیم هستند. به کودکان اجازه دهید تا خود را ثابت کنند، مسئولیت پذیر باشند و رشد کنند. نکته کلیدی بیان این درخواست ها به صورت درخواست است نه اتهام یا انتقاد.
در عین حال مهم است که مسئولیت های غیرقابل تحملی را به او تحمیل نکنیم و تنها بخشی از وظایف را با در نظر گرفتن میزان اوقات فراغت به او واگذار کنیم.
7. مرزها را گسترش دهید
گاهی اوقات کودک بزرگ شده است و شما هنوز با او مانند یک کودک رفتار می کنید. فراموش نکنید که گاهی اوقات نظرات و قوانین خود را اصلاح کنید. به عنوان مثال، گاهی اوقات می توانید اجازه دهید یک نوجوان برای یک شب پیش دوستش برود البته اگر خانواده او را بشناسید. با افزایش سن، کودکان باید آزادی بیشتری داشته باشند. اگر بی اعتمادی نشان دهید، آنها نیز به همان اندازه پاسخ خواهند داد.
8. در اعمال خود مراقب و متفکر باشید
برای تربیت فرزندی شاد و سعادتمند، مهم است که با چشمان باز به والدین بودن نزدیک شوید. این بدان معناست که شما باید درک روشنی از این که والد بودن بر چه اصولی استوار است، چه ارزش هایی را می خواهید در فرزندان خود القا کنید و گفتار و اعمال شما بر آنها تأثیر می گذارد، داشته باشید.
این ایده آل است که بفهمید چرا کودکان را به روشی که انتخاب کرده اید تربیت می کنید و نه در غیر این صورت، چه نگرش هایی در ضمیر ناخودآگاه شما باعث می شود که با کودکان به شیوه ای که انجام می دهید رفتار کنید.
اگر با چیزی راحت نیستید، اگر احساس می کنید در حال از دست دادن اعتماد هستید، احتمالاً باید ابتدا روی خودتان کار کنید و رفتار خود را تغییر دهید.