5 روشی که زبان بدن بر نتایج رهبری تأثیر می گذارد
رهبری مؤثر به توانایی الهام بخشیدن و تأثیرگذاری مثبت بر افراد بستگی دارد. در آماده شدن برای یک جلسه مهم با کارکنان، تیم رهبری یا مشتریان خود، شما بر آنچه که می خواهید بگویید تمرکز می کنید، نکات مهم را به خاطر می سپارید و ارائه خود را تکرار می کنید تا معتبر و قانع کننده به نظر برسید. البته این چیزی است که احتمالا قبلاً از آن آگاه بودید.
اما آیا میدانستید افرادی را که میخواهید تحت تأثیر قرار دهید، اعتبار، اعتماد و همدلی شما را به طور ناخودآگاه ارزیابی میکنند و اینکه ارزیابی آنها تنها با آنچه که شما میگویید تعیین نمیشود؟
آیا می دانستید که استفاده از فضای شخصی، حرکات بدنی، وضعیت بدنی، حالات چهره و تماس چشمی که تحت عنوان زبان بدن شناخته می شود می تواند تاثیر شما را به عنوان یک رهبر تقویت، حمایت، تضعیف یا حتی خراب کند؟
در ادامه پنج نکته حیاتی وجود دارد که هر رهبر باید در مورد زبان بدن بداند:
1. شما در کمتر از هفت ثانیه تأثیر می گذارید
در تعاملات تجاری، برداشت اولیه بسیار مهم است. هنگامی که شخصی به طور ذهنی شما را به عنوان «قابل اعتماد» یا «مشکوک»، «قدرتمند» یا «ضعیف» برچسب زد، هر کاری که انجام می دهید از طریق چنین فیلتری مشاهده می شود.
در واقع اگر کسی شما را قبول داشته باشد، به دنبال بهترین ها در شما خواهد بود اما اگر او به شما بی اعتماد باشد، به همه اعمال شما مشکوک خواهد شد.
شما نمیتوانید مردم را از تصمیمگیری فوری منع کنید زیرا مغز انسان به عنوان مکانیزم بقا به این روش ساخته شده است. میتوانید درک کنید که چگونه این تصمیمها را به نفع خود انجام دهید.
اولین برداشت در کمتر از هفت ثانیه ایجاد می شود و به شدت تحت تأثیر زبان بدن شما قرار می گیرد. در واقع، مطالعات نشان دادهاند که نشانههای غیرکلامی چهار برابر بیشتر از هر چیزی که میگویید،تاثیر گذاراند.
در ادامه چند نکته وجود دارد که باید در نظر داشته باشید:
- نگرش خود را تنظیم کنید. مردم فوراً نگرش شما را درک می کنند. قبل از اینکه با یک مشتری خوشامدگویی کنید یا برای یک جلسه کاری وارد اتاق کنفرانس شوید، یا برای ارائه یک سخنرانی روی صحنه بروید، در مورد موقعیت فکر کنید و در مورد نگرشی که می خواهید تجسم کنید آگاهانه انتخاب کنید.
- لبخند. لبخند زدن سیگنال مثبتی است که رهبران از آن کم استفاده می کنند. لبخند یک دعوت است، نشانه ای از استقبال و شمول.
- ارتباط چشمی برقرار کنید. نگاه کردن به چشمان کسی انرژی را منتقل می کند و نشان دهنده علاقه و گشاده رویی است. (برای بهبود تماس چشمی خود، تمرین کنید که به رنگ چشم هر کسی که میبینید توجه کنید.)
- کمی به داخل خم شوید. خم شدن به جلو نشان می دهد که درگیر و علاقه مند هستید. اما به فضای طرف مقابل احترام بگذارید. این بدان معناست که در اکثر موقعیت های تجاری، حدود دو فوت فاصله داشته باشید.
- مراقب وضعیت بدن خود باشید. تحقیقات دانشکده مدیریت کلوگ در دانشگاه نورث وسترن کشف کرد که “گسترش وضعیت بدن”، قرار دادن خود به گونه ای که بدن را باز کنید و فضا را اشغال کنید، احساس قدرت را فعال می کند که باعث ایجاد تغییرات رفتاری در یک موضوع، مستقل از رتبه یا نقش واقعی آنها می شود. در یک سازمان در واقع، به طور مداوم در سه مطالعه مشخص شد که وضعیت بدنی بیش از سلسله مراتب در وادار کردن فرد به تفکر، عمل و درک قویتر اهمیت دارد.
- دست بدهید. این سریعترین و موثرترین راه برای ایجاد ارتباط است. تحقیقات نشان میدهد که به طور متوسط سه ساعت تعامل مداوم طول میکشد تا همان سطحی از ارتباط برقرار شود که با یک دست دادن میتوانید به دست آورید. (فقط مطمئن شوید که تماس کف دستتان با کف دست و محکم است اما استخوان خرد نمی شود.)
2. ایجاد اعتماد به همسویی کلامی به رفتار غیرکلامی شما بستگی دارد
اعتماد از طریق همسویی کامل بین آنچه گفته می شود و زبان بدن همراه با آن ایجاد می شود. اگر حرکات شما با پیام شفاهی شما مطابقت کامل نداشته باشد، مردم ناخودآگاه دوگانگی، عدم اطمینان یا حداقل درگیری درونی را درک می کنند.
دانشمندان علوم اعصاب در دانشگاه کولگیت (Colgate University) با استفاده از دستگاههای الکتروانسفالوگرافی (EEG) برای اندازهگیری «پتانسیلهای مرتبط با رویداد» امواج مغزی که قلهها و درهها را تشکیل میدهند، تأثیر حرکات را مطالعه میکنند. یکی از این درهها زمانی اتفاق میافتد که به سوژهها ژستهایی برعکس نشان داده میشود که با آنچه گفته می شود در تضاد است.
در واقع این همان شیب امواج مغزی است که زمانی رخ می دهد که مردم به زبان های بی معنی گوش می دهند.
بنابراین، به روشی بسیار واقعی، هر زمان که رهبران چیزی را می گویند و حرکات آنها چیز دیگری را نشان می دهد، آنها به سادگی معنا ندارند. هر زمان که زبان بدن شما با کلمات شما مطابقت نداشته باشد (به عنوان مثال، قطع ارتباط چشمی و نگاه کردن به اطراف اتاق هنگام تلاش برای بیان صراحت، تکان دادن روی پاشنه پا هنگام صحبت در مورد آینده سازمان، یا بستن دست ها روی سینه در حالی که باز بودن را اعلام می کنید) پیام شفاهی گم می شود.
3. وقتی با دست صحبت می کنید چه می گویید
آیا تا به حال توجه کرده اید که وقتی مردم نسبت به آنچه می گویند اشتیاق دارند، حرکات آنها به طور خودکار متحرک تر می شود؟ دستها و بازوهای آنها حرکت میکنند و بر نکات تأکید میکنند و اشتیاق را منتقل میکنند.
شاید قبلاً از این ارتباط آگاه نبوده باشید، اما به طور غریزی آن را احساس کرده اید. تحقیقات نشان میدهد که مخاطبان تمایل دارند افرادی را که از تنوع بیشتری از ژستها استفاده میکنند با دید مطلوبتری ببینند. مطالعات همچنین نشان میدهد که افرادی که از طریق ژستهای فعال ارتباط برقرار میکنند، معمولاً خونگرم، موافق و پرانرژی ارزیابی میشوند، در حالی که افرادی که ساکن میمانند (یا حرکاتشان مکانیکی یا «چوبی» به نظر میرسد) منطقی، سرد و تحلیلگر هستند.
این یکی از دلایلی است که چرا ژست ها برای اثربخشی یک رهبر بسیار مهم هستند و اینکه چرا درست کردن آنها در یک ارائه بسیار قوی با مخاطب ارتباط برقرار می کند.
وقتی رهبران از ژستها به درستی استفاده نمیکنند (اگر اجازه میدهند دستهایشان به پهلو آویزان شود یا دستهایشان را در حالت کلاسیک «برگ انجیر» جلوی بدنشان ببندند)، نشاندهنده آن است که آنها سرمایهگذاری عاطفی روی مسائل ندارند یا در مورد نکته ای که می خواهند بیان کنند متقاعد نشده اند.
برای استفاده موثر از حرکات، رهبران باید از نحوه درک آن حرکات آگاه باشند. در ادامه چهار حرکت متداول دست و پیام های پشت آنها آورده شده است:
- دست های پنهان. دست های پنهان باعث می شود کمتر قابل اعتماد به نظر برسید. این یکی از سیگنال های غیرکلامی است که عمیقاً در ناخودآگاه ما جا افتاده است. اجداد ما تنها بر اساس اطلاعات بصری که از یکدیگر گرفته بودند، تصمیماتی برای بقا می گرفتند. در ماقبل تاریخ، زمانی که شخصی با دستهای دور از دید نزدیک میشد، نشانهای از خطر بالقوه بود. اگرچه امروزه تهدید دستهای پنهان بیشتر نمادین است تا واقعی اما ناراحتی روانی ریشهدار ما همچنان باقی است.
- اشاره انگشت. مدیران از این ژست در جلسات، مذاکرات یا مصاحبهها برای تاکید یا نشان دادن تسلط استفاده میکنند. مشکل این است که اشاره پرخاشگرانه با انگشت میتواند نشان دهد که رهبر کنترل اوضاع را از دست میدهد و ژستها بوی سرزنش والدین یا قلدری در زمین بازی میدهد.
- ژست های مشتاقانه. معادله جالبی از حرکت دست و بازو با انرژی وجود دارد. اگر میخواهید اشتیاق و انگیزه بیشتری ایجاد کنید، میتوانید با حرکات بیشتر این کار را انجام دهید. از سوی دیگر، حرکات بیش از حد (مخصوصاً زمانی که دستها بالای شانهها قرار میگیرند) میتواند شما را نامنظم، کمتر باورپذیر و کمتوان جلوه دهد.
- ژست های مبتنی بر بازوهایی که در ارتفاع کمر نگه داشته می شوند و حرکات در آن صفحه افقی به شما و مخاطبان کمک می کند که متمرکز و متشکل شوید. بازوها در کمر و خم شدن تا زاویه 45 درجه (همراه با حالتی به اندازه عرض شانه) به شما کمک می کند فضایی پرانرژی و متمرکز داشته باشید.
4. تأثیرگذارترین رسانه ارتباطی شما (هنوز) چهره به چهره است
در این عصر پرسرعت، ایمیل، پیامک، کنفرانسهای تلفنی و چتهای ویدیویی که سرعت بالایی دارد، یک حقیقت جهانی باقی میماند:
چهره به چهره ارجحترین، سازندهترین و قدرتمندترین رسانه ارتباطی است. در واقع، هرچه رهبران کسب و کار بیشتر به صورت الکترونیکی ارتباط برقرار کنند، نیاز به تعامل شخصی شدیدتر می شود.
اما علت چیست:
در جلسات رو در رو، مغز ما آبشار مداوم نشانه های غیرکلامی را پردازش می کند که به عنوان پایه ای برای ایجاد اعتماد و صمیمیت حرفه ای استفاده می کنیم. تعامل چهره به چهره سرشار از اطلاعات است. ما چیزی را که مردم به ما می گویند فقط تا حدی از کلماتی که به کار می برند تفسیر می کنیم. ما بیشتر پیام (و تمام ظرایف احساسی پشت کلمات) را از لحن صدا، قدم زدن، حالات چهره و سایر نشانه های غیرکلامی دریافت می کنیم. و ما به بازخورد فوری و پاسخهای آنی دیگران تکیه میکنیم تا به ما در سنجش میزان پذیرش ایدههایمان کمک کند.
پیوند غیرکلامی بین افراد به قدری قوی است که وقتی با کسی در ارتباط واقعی هستیم، ناخودآگاه وضعیت بدن، حرکات و حتی ریتم تنفس خود را با او تطبیق می دهیم. جالبتر از همه، در برخوردهای رو در رو، «نرونهای آینهای» مغز نه تنها رفتارها، بلکه احساسات را نیز تقلید میکنند. وقتی از این نشانههای بینفردی محروم میشویم و مجبور میشویم تنها به کلمات چاپی یا گفتاری تکیه کنیم، مغز دچار مشکل میشود و ارتباطات واقعی آسیب میبیند.
فناوری ممکن است یک تسهیل کننده عالی برای اطلاعات واقعی باشد، اما ملاقات حضوری کلید روابط مثبت کارمند و مشتری است.
5. اگر نمی توانید زبان بدن را بخوانید، نیمی از مکالمه را از دست داده اید
تعداد بیشتری از مدیران کسبوکار نه تنها نحوه ارسال سیگنالهای مناسب، بلکه نحوه خواندن آنها را نیز یاد میگیرند. پیتر دراکر، مشاور مشهور مدیریت، این را به وضوح درک کرد. او یک بار گفت: “مهمترین چیز در ارتباط، شنیدن چیزهایی است که گفته نمی شود.”
ارتباط از طریق دو کانال کلامی و غیرکلامی انجام می شود که منجر به دو مکالمه مجزا در یک زمان می شود. در حالی که ارتباط کلامی آشکارا مهم است، اما تنها پیامی نیست که ارسال می شود. بدون توانایی خواندن زبان بدن، ما عناصر مهم مکالمات را که می تواند تأثیر مثبت یا منفی بر یک تجارت داشته باشد از دست می دهیم.
وقتی مردم کاملاً با یک ابتکار عمل نمی کنند، رهبران باید بتوانند آنچه را که اتفاق می افتد تشخیص دهند و به سرعت پاسخ دهند. به همین دلیل است که درگیر شدن و جدا شدن دو مورد از مهم ترین سیگنال هایی هستند که در زبان بدن دیگران باید نظارت شود. رفتارهای مشارکت آمیز نشاندهنده علاقه، پذیرش یا موافقت است در حالی که رفتارهای عدم مشارکت نشاندهنده کسالت، عصبانیت یا حالت تدافعی است.
سیگنال های مشارکت آمیز شامل تکان دادن سر یا کج شدن سر (نشانه جهانی گوش دادن به کسی) و حالت های بدن باز است. این افراد، مستقیماً با شما روبرو می شوند و با تمام بدن به شما اشاره می کنند. با این حال، به محض اینکه احساس ناراحتی کنند، ممکن است بالاتنه خود را به سمت دیگری متمایل کنند و به شما «شانه سرد» بدهند.
همچنین بر میزان تماس چشمی که دریافت می کنید نظارت کنید. به طور کلی، افراد تمایل دارند طولانی تر و با فرکانس بیشتری به افراد یا اشیایی که دوست دارند نگاه کنند. بسیاری از ما با تماس چشمی که حدود سه ثانیه طول می کشد راحت هستیم، اما وقتی کسی را دوست داریم یا با او موافقیم، به طور خودکار مدت زمان نگاه کردن به چشمان او را افزایش می دهیم. جدایی باعث عکس آن میشود و میزان تماس چشمی کاهش مییابد، زیرا تمایل داریم به چیزهایی که ما را آزار میدهند یا خستهمان میکنند نگاه نکنیم.
دانش زبان بدن در حال تبدیل شدن به بخشی از برند شخصی مدیران است. رهبران بزرگ به گونهای مینشینند، میایستند، راه میروند و ژست میگیرند که اعتماد به نفس، شایستگی و موقعیت را به همراه داشته باشد. آنها همچنین سیگنالهای غیرکلامی گرمی و همدلی را ارسال میکنند بهویژه هنگام پرورش محیطهای مشارکتی و مدیریت تغییر.
آیا من اختلال خشم دارم؟ چگونه یک چشم انداز عصبانی را شناسایی و درمان کنیم